محل تبلیغات شما



نشد آخر که تو را تنگ بگیرم بغلم که کسی غیر تو را جا ندهم در غزلم نشد از شهد لبت سیر بنوشم شب و روز که لبالب شود از طعم تو ظرف عسلم راه شیری عسل از چشم تو می نوشد و من همچنان حلقه ای از گرد و غبار زحلم همچنان سایه ی خورشید تو بر من کوتاه همچنان تا ابدت فاصله دارد ازلم نشد انگار به منظومه ی چشمت برسم نشد از خط کشی ات رد شود عکس العملم تو کماکان همه جای غزلم مستتری و کماکان من بی تو غزلی مبتذلم نرسیدم به زمانی که تو را جا نگذاشت نرسیدی به من و مهلت ضرب العجلم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها